عشق در پی آن نگاه های بلـــــــــند حسرتی ماند و آه های بلــــــــند |
|||
کاش میشد ........!
کاش میشد هیچ کس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو می مانم ولی رفتی و گفتی که اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دست های تو ولی بالا نبود باز هم گفتی که فردا میرسی کاش روز دیدنت فردا نبود روزی عشق از دوستی پرسید: تفاوت من و تو در چیست؟ دوستی گفت: من دیگران را با سلام آشنا میکنم تو با نگاه . . . . من آنان را با دروغ جدا میکنم تو با مرگ.
برای عشق گریه کن اما
کسی را به خاطر عشق به گریه ننداز،
با عشق بازی کن اما
هرگز کسی را با عشق بازی نده نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |