عشق در پی آن نگاه های بلـــــــــند حسرتی ماند و آه های بلــــــــند |
|||
سکوت که میکنی ، جهانی پیش چشمان من تیره می شود میترسم ! اضطراب در بر می گیردم اشتباهم را ببخش و باز سخن بگو تا دیگر نترسم تا به آستانه تخیل های در خواب رفته ام باز گردم...
کاری با شتاب لحظه ها نداشته باش ! من در عمق زمان صدایی را می شنوم که می گوید : هرگز برای شروع دیر نیست...
چه فایده دارد که بنویسی اما نخوانند ؟! چه فایده دارد که بگویی اما نفهمند ؟! چه فایده دارد که باشی اما نخواهند ؟!....
به کدام پاشنه می چرخد مهم تویی که نمی ایی. نمی روی... طعمش را نچشید و گر نه لب هایت باید از میوه های بهشتی ... می شد ... هر نتی که از عشق بگوید
زیباست حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست
بوی تو که میرسد به مشامم تمام شهر را هوای تو به سرم میزند روزهای که تو نیستی چقدر نفسم تنگ میشود کسانی هستند كه ناخودآگاه از خودمان می رنجانیم !
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 12:32 :: نويسنده : پریسا
آخر دنیا کجاست؟آدمک آخردنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند آدمک خر نشوی گریه کنی آن خدای که بزرگ است تنهاست بخند
بزرگی خدا وتنها بودنش یک حقیقت آشکار است او با آنکه تنهاست اما همواره به یاد ماست نگران ماست و پیوسته ما را از ارتکاب به کناه باز میدارد اما افسوس ماها بعضی مواقع آنقدر غرق در ظواهر دنیوی میشم که وجودش را حس نمی کنیم و فقط مواقع سختی است که طلب کمک میکنیم.
معما؟ مردی زنی را بوسید از او پرسیدند چه نسبتی با او داری؟ گفت:مادر شوهر این زن با مادر زن من مادر و دخترند. مرد با زن چه نسبتی داره؟ خواهشا اگه جواب دادین در موردش توضیح هم بدین////
قوم مرده پرست
بی خبر از همدگر آسوده خوابیدن چه سود برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
زنده را تا زنده است قدرش بدان ورنه بر سنگ مزارش کوه گل چیدن چه سود
زنده را در زندگی دستش بگیر ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود
با محبت دست پیران را ببوس ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود
یک شبی با زنده ها غمخوار باش ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود
تا زمانی زند ه ایم بیگانه ایم در عزا ها روی همدیگر بوسیدن چه سود
گرتوانی زنده ای را شاد کن در عزا عطر وگلاب ناب پاشیدن چه سود
از برای سالمندان یک گل خوشبو ببر تاج گلها در کنار همدگر چیدن چه سود
گرنرفتی خانه اش تا زنده بود خانه ی صاحب عزا شبها بیاسودن چه سود
گر نپرسی حال من تا زنده ام وقت مرگم گریه زاری ونالیدن چه سود
سالها عید آمد ورفت ونکردی یاد من جای خالی مرا در خانه ام دیدن چه سود
گر نکردی یاد من تا زنده ام سنگ مرر روی قبر مرده ها چیدن چه سود
آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |